• چهارشنبه 10 اردیبهشت 1404
  • 12:15
فوتبال، فوتسال
1404/2/10 - 09:31
63280

تاجگذاری یک پادشاه از هلند تا بریتانیا!

به گزارش خبرورزشی، تاجگذاری از هلند تا بریتانیا عنوان گزارش جذابی است که دیلی میل در مورد آرنه اسلوت سرمربی لیورپول منتشر کرده است. حتی اگر لیورپول را دوست نداری...

به گزارش خبرورزشی، تاجگذاری از هلند تا بریتانیا عنوان گزارش جذابی است که دیلی میل در مورد آرنه اسلوت سرمربی لیورپول منتشر کرده است.

حتی اگر لیورپول را دوست ندارید، این گزارش را بخوانید:

آرن اسلوت شلوارک و گرمکن باشگاه را به تن دارد، سوتی دور گردنش انداخته، مثل یک معلم تربیت بدنی، و به طور مکرر یک کلمه را فریاد می‌زند؛ کلمه‌ای که این فصل لیورپول را خلاصه می‌کند: صبر.

محل این اتفاق فیلادلفیاست؛ روزی سوزان در دومین مرحله از تور تابستانی لیورپول در ایالات متحده، در شهری که “جو فریزر دودی” از آن برخاسته بود؛ جایی که اسلوت و همراهانش برنامه‌ریزی کردند چگونه ضربه نهایی را به انحصار منچسترسیتی در لیگ برتر وارد کنند.

اسلوت در زمین چمن، خانه تیم NFL فیلادلفیا ایگلز، قدم می‌زند و فریاد می‌زند: «صبر، بچه‌ها، صبر!»

این اولین نشانه از دوران جدید بود — دوران فوتبال سنگین و پرشتاب یورگن کلوپ به پایان رسیده بود… و به‌جایش فوتبال نرم‌تر و کنترل‌شده‌ی اسلات خوش‌آمد گفته شد. تیمی مستحکم‌تر در خط دفاع، صبورتر در مالکیت توپ و یک واحد منسجم و هماهنگ که با کارایی بالایی عمل می‌کند: این معرفی ما به “ماشین اسلات” بود.

صبر همچنین برای هوادارانی که تنها شاهد یک خرید در تابستان بودند (فدریکو کیه‌زا با مبلغ ۱۰ میلیون پوند) یک فضیلت بود.
باز هم صبر کلید اصلی بود وقتی آینده محمد صلاح و ویرجیل فن‌دایک ماه‌ها در هاله‌ای از ابهام قرار داشت.

بار دیگر، صبر اهمیت پیدا کرد وقتی لیورپول از رقبا در کورس قهرمانی پیش افتاد. برای بیگانگان، قهرمانی لیورپول مدت‌ها یک نتیجه‌ی حتمی به نظر می‌رسید — اما هوادارانشان باید آرام می‌ماندند تا چیزی را چشم نزنند.

تعداد کمی پیش‌بینی می‌کردند که لیورپول صدرنشین مطلق شود یا حتی شانس چندانی برایشان قائل بودند. در واقع، از میان ۳۰ کارشناس BBC Sport که آگوست گذشته برای پیش‌بینی دعوت شده بودند، حدس بزنید چند نفر لیورپول تحت هدایت اسلات را قهرمان پیش‌بینی کردند؟ هیچکس. صفر مطلق.

اما حالا می‌توان در بطری‌های شامپاین را باز کرد و یکی از بهترین فصل‌های نخست مربیگری را جشن گرفت.

یکی از اولین اقداماتی که اسلوت انجام داد، در واقع تغییر زیادی نبود. او تشخیص داد که زیرساخت‌هایی که کلوپ ساخته بود، لیورپول را برای موفقیت آماده کرده بود — اما برای طی مسیر قهرمانی، تغییرات ظریفی لازم بود.

در یکی از اولین جلسات توجیهی، اسلوت به بازیکنان گفت که نه تنها باید مانند قهرمانان بازی کنند، بلکه باید مانند قهرمانان رفتار کنند. این نکته انتقادی نسبت به کلوپ نبود، اما اسلات خاطرنشان کرد که در دوران قبل، لیورپول به عنوان تیمی که فراتر از توان مالی خود مبارزه می‌کند و در مقابل ثروت عظیم سیتی می‌ایستد، معرفی می‌شد. موفقیت‌ها بیشتر شبیه به یک شگفتی بود. اسلات می‌خواست این ذهنیت را تغییر دهد.

او همین کار را در فاینورد هم انجام داده بود. باشگاه روتردامی که همیشه در سایه آژاکس و پی‌اس‌وی آیندهوون قرار داشت، زمانی که او به آن پیوست در آشفتگی بود؛ اما اسلات کاملاً اوضاع را دگرگون کرد.

عملکرد فوق‌العاده‌اش در فاینورد با بودجه‌ای نسبتاً پایین، یکی از دلایل اصلی علاقه لیورپول به او بود. دلایل دیگری هم وجود داشت، مثل سبک بازی، تکنیک‌های پیشگیری از مصدومیت و سابقه‌اش در بهبود سطح بازیکنان، اما اصلی‌ترین جذابیت او توانایی در فراتر رفتن از انتظارات بود.

یک سال قبل‌تر، اسلوت پیشنهاد تاتنهام را رد کرده بود تا در هلند بماند. پیش از آن هم به لیدز جواب منفی داده بود. مالک چلسی، تاد بوهلی، حتی او را با جت خصوصی گرداند تا شاید او را برای هدایت تیمش متقاعد کند، اما در نهایت مائوریسیو پوچتینو را استخدام کردند.

واضح بود که جذب او از فاینورد کار آسانی نبود — اما لیورپول موفق به انجام این کار شد.

ریچارد هیوز، مدیر ورزشی، مذاکرات را در هلند رهبری کرد و به اسلوت گفت که او هدف شماره یک باشگاه است، با وجود تمام حرف‌وحدیث‌ها درباره ژابی آلونسو از بایرلورکوزن و روبن آموریم از اسپورتینگ لیسبون.

یکی از نگرانی‌های هیوز — که البته تعدادشان کم بود — فاصله زیاد بین سطح لیگ هلند و لیگ برتر بود. این، همراه با این واقعیت که کلوپ یک معیار بسیار سخت برای جانشینی بود، باعث شد که انتظارات پیش از شروع فصل تعدیل شود.

اسلوت می‌دانست که باید خیلی سریع احترام بازیکنان را به دست آورد و خبرهایی که پیش از شروع فصل از رختکن به بیرون می‌رسید، حکایت از آن داشت که علی‌رغم چهره خندانش در برابر عموم، فردی بسیار جدی و سختگیر است و هرگز افت کیفیت را نمی‌پذیرد.

اسلوت مقالات زیادی را که درباره‌اش نوشته می‌شود، می‌خواند اما فردی فروتن است. وقتی دوستی به او گفت که در فروشگاه باشگاه هیچ محصولی با نام او موجود نیست — اما هنوز کلی کالای مربوط به کلوپ وجود دارد — پاسخ داد: «چرا باید باشد؟ من که هنوز چیزی نبرده‌ام

در نخستین صحبت بین دو نیمه‌ی خود، اسلوت به همه نشان داد که اهل مماشات نیست.

جارل کوانسا، که در بازی افتتاحیه مقابل ایپسویچ به میدان رفته بود، توسط لیام دلاپ به راحتی مغلوب شده بود. اسلوت او را بیرون کشید و ابراهیما کوناته را جایگزین کرد؛ مدافعی که از آن پس در تمام بازی‌ها حضور داشت، به جز شش دیداری که مصدوم بود.

من کلوپ نیستم اما رییس هستم!

اسلوت در همان هفته‌های ابتدایی صلاح و ترنت الکساندر-آرنولد را نیز تعویض می‌کرد. این کار باعث تعجب بسیاری می‌شد، اما این پیامی بود از طرف اسلوت: من به اندازه‌ی کلوپ پر سروصدا نیستم، برای هواداران سینه نمی‌کوبم، اما من رئیس هستم.

از نظر سبک بازی، اسلوت خواهان کنترل بیشتری بود. الهام گرفته از هموطنش یوهان کرایف و اخیراً پپ گواردیولا، شعار او این بود: پاس بده، پاس بده، پاس بده. یا به عبارتی که در پیش‌فصل به بازیکنان گفت: «می‌خواهم تیم‌ها را با پاس‌هایتان بکشید

روندو — نوعی بازی «خرس وسط» — به یک آیین روزانه در زمین تمرین تبدیل شد. بازیکنان تشویق می‌شدند که پای خود را روی توپ بگذارند (اصطلاح فنی آن “پائوزا” است) و منتظر باز شدن فضا بمانند. بازیسازی باید عمودی باشد و اگر گزینه‌ای موجود نبود، دوباره از نو شروع کنند. صبر. با پاس‌ها آن‌ها را نابود کنید.

رایان گراونبرخ بزرگ‌ترین موفقیت اسلات بوده است. بازیکنی که فصل گذشته رفت‌وآمد زیادی در ترکیب داشت، اکنون تقریباً به طور مداوم در نقش شماره ۶ جدیدش حضور داشته است. لیورپول در جست‌وجوی یک هافبک جدید بود و فکر می‌کرد که مارتین زوبیمندی از رئال سوسیداد را جذب کرده است. اسپانیایی قول داده بود که به لیورپول بپیوندد اما در آخرین لحظه منصرف شد. این به نظر یک شکست بود اما اسلات با تغییراتی، اوضاع را تغییر داد و باقی ماجرا تاریخ شد.

سرمربی هیچ‌گاه قهر نکرد و به جای آن ناامیدی‌هایش را صرف پرورش گراونبرخ به یک هافبک دفاعی سطح بالا کرد.

اسلوت برنامه‌ریزی روزانه در مقر باشگاه را تغییر داد و زمان‌بندی جدیدی تعیین کرد که بازیکنان با هم صبحانه بخورند؛ هدف، ایجاد پیوند قوی‌تر میان اعضا بود. یک کافی‌شاپ جدید توسط دو جوان محلی افتتاح شد — صلاح اغلب آنجا حضور دارد، شوخی می‌کند و فضای دلپذیری می‌سازد.

در دوران کلوپ، جلسات تیمی فقط یک روز قبل از مسابقات برگزار می‌شد، اما حالا این جلسات به رویدادهای روزانه تبدیل شده است. با هدایت اسلوت و کادر فنی‌اش، جلسات تیمی برگزار می‌شود و همچنین جلسات فردی نیز وجود دارد. بازیکنان درباره نکاتی که می‌توانند در تمرینات و بازی‌ها بهبود دهند، راهنمایی می‌شوند و اسلات همه جلسات تمرینی را بازبینی می‌کند. او همچنین فیلم‌های تمرینات دوران کلوپ را نیز تماشا کرده است. در هفته‌های نخست حضورش، بازیکنان و مدیر برنامه‌هایشان اغلب اسلات را به «بازگشت به مدرسه» تشبیه می‌کردند.

منابع می‌گویند اسلات بعضاً شب‌ها تا صبح بیدار می‌ماند و به تحلیل حریفان می‌پردازد. او لحظات بد تیمش، مثل موقعیت‌های خراب شده یا لیز خوردن مدافعان را از فیلم‌ها حذف می‌کند تا اعتماد به نفس بازیکنان خدشه‌دار نشود.

در سفری به ورزشگاه اتحاد در فوریه، اسلوت بدون استفاده از مهاجم تخصصی وارد زمین شد و به جای آن چهار هافبک مرکزی را به کار گرفت، چون دریافته بود که سیتی میانه میدان را شلوغ می‌کند. این چهار هافبک مدافعان سیتی را مشغول کردند و فضا را برای مهاجمان کناری باز کردند.

یکی از منابع گفت: «او ساعت‌ها به تحلیل حریفان می‌پردازد. بازیکنان همیشه می‌گویند: “هر چیزی که مربی پیش‌بینی کرد، در بازی دیدیم”. آرنه یک کارگر خستگی‌ناپذیر است.»

تیم فنی به رهبری روبن پیترز هر صبح گزارشی دقیق از وضعیت آمادگی بدنی بازیکنان به اسلات ارائه می‌دهد. لیورپول همچنین از هوش مصنوعی برای جلوگیری از مصدومیت استفاده می‌کند. نرم‌افزار Apex 2.0 شرکت STATSports — که توسط تیم راگبی نیوزلند (All Blacks) نیز استفاده می‌شود — می‌تواند به مربیان هشدار دهد اگر بازیکنی در آستانه مصدومیت باشد. یکی از ۳۰۰ معیار این نرم‌افزار، «تعادل گام» است: آیا پای راست محکم‌تر از پای چپ بر زمین می‌خورد؟
البته، هیچ فناوری نمی‌تواند جلوی ضربه به دنده دیوگو ژوتا یا برخورد زانوی آلیسون به سرش را بگیرد. اما آمار مصدومیت‌های لیورپول فوق‌العاده است و نقش مهمی در موفقیت تیم داشته است.
دقایق بازی بازیکنان اصلی مدیریت شده و بسیاری از آن‌ها در بازی‌های بی‌اهمیت جام‌ها یا لیگ قهرمانان استراحت کرده‌اند. به همین دلیل، «هیولاهای ذهنی» کلوپ اکنون به «هیولاهای فیزیکی» تبدیل شده‌اند. لیورپول بیشتر می‌دود و گل‌های لحظات پایانی، حاصل آمادگی بدنی فوق‌العاده و باور تیمی است.
حتی فن‌دایک و صلاح — بهترین بازیکنان لیگ در این فصل — پیشرفت کرده‌اند. این دو اغلب نیمه‌شب‌ها در سونا هستند، یا در سالن‌های خانگی‌شان کریوتراپی یا دوچرخه‌سواری در آب انجام می‌دهند. آن‌ها تنها بازیکنانی نیستند که فراتر از وظایف معمول عمل می‌کنند، اما استاندارد تیم را تعیین کرده‌اند.
البته، همه‌چیز فقط کار نیست و لیورپول تحت هدایت اسلات روزهای تعطیلی بیشتری دارد. روحیه تیمی پس از پیروزی‌های بزرگ، قابل شنیدن است؛ جایی که دی‌جی فن‌دایک مسئول لیست آهنگ‌های رختکن است.

امسال آهنگ Dreams از فلیت‌وود مک — انتخابی مناسب — پخش شده و همچنین آهنگ‌هایی از امینم و نوتوریوس بی.آی.جی.

با نگاهی به گذشته، شاید باید از همان ابتدا قهرمانی لیورپول را پیش‌بینی می‌کردیم. سال گذشته در همین آخر هفته، خبرنگاران Mail Sport در روتردام با هواداران فاینورد درباره‌ی انتظاراتشان از اسلوت صحبت کردند.

یکی از هواداران به نام پل فن‌دایک گفت: «او با فاینورد معجزه کرد. تیمی مرده و بی‌ویژه را به فینال لیگ کنفرانس، قهرمانی لیگ و قهرمانی جام حذفی رساند. او همان مربی‌ای بود که هر چیزی که می‌خواستیم را به ما داد. او همین کار را در لیورپول خواهد کرد.»

و اسلات همین کار را انجام داده است. با توجه به این‌که آخرین قهرمانی لیگ لیورپول در اوج همه‌گیری کرونا و بدون حضور تماشاگران در آنفیلد به دست آمد، حالا هواداران می‌توانند جشن بگیرند، انگار که سال ۱۹۹۰ است؛ این اولین قهرمانی لیگی است که پس از ۳۵ سال، آن‌ها آن را با چشمان خود در ورزشگاه تماشا کردند.

و باز هم همان کلمه: صبر. آن‌ها به آن نیاز داشتند. اما ارزشش را داشت.

دیدگاه ها

دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط ورزشیتو در وب سایت منتشر خواهد شد
پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد
پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد

اخبار ورزشیتو
اخبار برگزیده